کد مطلب:162444
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:169
جعفر حلی
سید جعفر كمال الدین حلی نجفی، به سال 1277 ه.ق.در قریه ای در نزدیكی حله به نام قریه ی ساده متولد شد و در سال 1315 ه.ق. وفات یافته و در وادی السلام نجف دفن شد.
1. و تعطل الفلك المدار كأنما
هو قطبه و علیه كان یدور
2. فكانما بیض الحدود بواسما
بیض الخدود لها ابتسمن ثغور [1]
3. متقلدین صوارما هندیة
من عزمهم طبعت فلیس تكهم
4. ابن ابرقت رعدت فرائض كل ذی
بأس و أمطر من جوانبها الدم
5. عبست وجوه القوم خوف الموت و
العباس فیهم ضاحك متبسم
6. قلب الیمین علی الشمال و غاص فی
الاوساط یحصد بالرؤس و یحطم
7. و ثنی ابوالفضل الفوارس نكصا
فرأوا أشد ثباتهم أن یهزموا
8. ما كر ذو بأس له متقدما
الا و فر و رأسه المتقدم [2] .
1. فلك از گردش باز ایستاد، گویی كه او (امام حسین علیه السلام) مركز فلك بود و فلك به دور او می چرخید.
2. گویی شمشیرها به او تبسم می كردند و زخم روی گونه ی سفید او نیز به شمشیرها لبخند می زد.
3. آنان(یاران امام حسین علیه السلام) شمشیرهای هندی را حمایل كرده بودند و شمشیرهایشان از
اراده ی آنها الهام گرفته بود زیرا این شمشیرها مانند خود آنان خستگی نمی پذیرفت.
4. هنگامی كه شمشیرهایشان برق می زد، قهرمان نیرومند دشمن فریاد می زدند و می گریختند و پهلوهایشان دریده می شد.
5. دشمن از بیم مرگ چهره اش دژم بود و عباس علیه السلام در میان میدان تبسم بر لب داشت.
6. از چپ و راست و قلب سپاه، نظم لشكر گسیخته شد و عباس علیه السلام آنان را درو می كرد و می كوبید.
7. او (عباس علیه السلام) سواران را در هم كوبید و آنان را به عقب راند و آنها بالاترین استواری و پایداری خود را در فرار دیدند.
8. هیچ قهرمانی با او روبرو نشد مگر اینكه گریخت و هنگام گریز، سرش از تنش جلوتر می دوید.
[1] همان، ص 110-111.
[2] همان، ص 110 -111.